آیا کشورهای دیگر دنیا نیز «شبکه ملی اطلاعات» را تجربه میکنند؟ آیا آنها هم تمام سرویسهای مورد نیاز مردم خود را بومی کردهاند؟
اصطلاح «شبکه ملی اطلاعات» در سالهای اخیر بهدفعات در ایران شنیده میشود. این طرح که مخالفان و موافقان خود را دارد، ابتدا با نام «اینترنت ملی» در دولت نهم مطرح شد. یکی از سؤالهایی که ذهن کاربران ایرانی را با شنیدن نام این طرح مشغول میکند آن است که آیا کشورهای دیگر هم اینترنت ملی دارند؟ بهکارگیری این اصطلاح باعث شده تا برخی، شبکه ملی اطلاعات را همان اینترانت معنا کنند؛ اما آیا در دیگر کشورهای دنیا هم چیزی به نام یا مفهوم شبکه ملی اطلاعات وجود دارد؟ در این مطلب میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که بهدلیل ماهیت غیردولتی اکثر زیرساختها و سرویسهای مرتبط با اینترنت در کشورهای غربی، بسیاری از آنها شبکهی داخلی شبیه به آنچه در طرح شبکهی ملی اطلاعات ایران آمده یا شبکهای شبیه به شبکههای داخلی چین و کرهی شمالی ندارند. در این کشورها (همانطور که در ادامه توضیح میدهیم) دولتها با ایجاد زیرساختهای لازم و اجبار مردم به استفاده از سرویسهای بومی از طرفی و اجبار تمام شرکتهای بومی به استفاده از زیرساخت داخلی از طرف دیگر، امکان قطع بدون دردستر اینترنت جهانی را برای خود فراهم کردهاند. حال آنکه در کشورهای غربی (یا بهطور کلی بیشتر کشورهای دنیا) اگرچه شبکههای مستقل داخلی برای استفادهی سازمانهای حساس دولتی وجود دارد، ولی تقریبا بیشتر خدمات و سرویسهای آنلاین بهقدری به منابع سختافزاری و نرمافزاری بینالمللی وابسته هستند که امکان ادامهی فعالیت آنها درصورت قطع ارتباط با جهان خارج وجود ندارد.
شبکه ملی اطلاعات به زبان ساده
شبکه ملی اطلاعات ایران را نمیتوان هممعنی اینترنت دانست. این طرح، درواقع برنامه جامعی برای سیاستگذاری، نظارت و نحوه استفاده از شبکههای کامپیوتری در سطح کشور ایران است. هرگونه توسعه در اینترنت، ساخت شبکههای داخلی یا سرویسهای خدماتمحور مردم ذیل این شبکه در ایران انجام میگیرد. این موضوع بدان معنا است که اینترنت جهانی نیز تنها بهعنوان یک سرویس روی شبکه ملی اطلاعات عرضه میشود و تمام مسیر ورود و توزیع و بهرهگیری از آن در تجهیزات درون کشور و قوانین شبکه تدوین شده؛ پس ارائه این سرویس میتواند در هر زمانی قطع شود یا مانند آنچه در شورای عالی فضای مجازی به تصویب رسیده یا در طرح صیانت پیشبینی شده، برای برخی سرویسها و محتوا یا حتی یک نقطه جغرافیای خاص محدود شود.
ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی در همین زمینه در گفتوگویی تلویزیونی گفته است: «ما یک شبکهی مستقل از ارتباطات جهانی را در کشور فراهم کردهایم تا در شرایط خاص بتواند مستقل از جهان کار کند.»
درنتیجه این مقدمه، «شبکه ملی اطلاعات» یک طرح منحصربهفرد است که نمیتوان بهدنبال آن در جایی جز ایران جستوجو کرد. بااینحال برخی کشورها سیاستهایی برای استفاده از اینترنت در کشور یا منطقه خودشان تدوین کردهاند. در ادامه با بررسی وضعیت سیاستهای اینترنتی چند کشور، به مقایسهی و شبکههای داخلی و بومی آنها با طرح شبکهی ملی ارتباطات ایران میپردازیم. از بین کشورهای غربی به بررسی ایالات متحدهی آمریکا بسنده میکنیم و از بین دیگر کشورها نیز تنها مشهورترین موارد مانند چین، کرهی شمالی و روسیه را بهتفصیل مورد بررسی قرار میدهیم.
ایالات متحده آمریکا: NII
سال ۱۹۹۱، دو سال پس از اختراع «وب» و توسعه اینترنت به شکلی که امروزه آن را میشناسیم، لایحه ایجاد زیرساخت ملی اطلاعات (NII) تحت قانون «پردازش و ارتباطات با کارایی بالا (HPCA)» یا قانون گور در ایالات متحده آمریکا به تصویب رسید.
ایده زیرساخت ملی اطلاعات یا National Information Infrastructure بر ایجاد شبکههای ارتباطی، سرویسهای تعاملی، سختافزار و نرمافزارهای سازگار با کامپیوتر، کامپیوترها، پایگاههای داده و وسایل الکترونیکیای استوار بود که حجم زیادی از اطلاعات را دراختیار عموم و بخش خصوصی قرار میدهد. تصویب این قانون منجر به راهاندازی برخی پروژهها شد که اینترنت را در مسیری قرار دادند که امروزه میشناسیم.
NII درواقع به نحوه گسترش و نحوه استفاده از شبکه اینترنت اشاره داشت. اَل گور، معاون رئیس جمهور در دوره بیل کلینتون که این لایحه را ارائه کرد، در سالهای بعد به دفعات از اصطلاح «بزرگراه اطلاعاتی» برای اشاره به آن استفاده کرد. در دوره ۸۰ و ۹۰ میلادی، «اینترنت» با اصطلاح بزرگراه اطلاعاتی برای اشاره به سیستمهای ارتباطی دیجیتال و شبکه مخابراتی اینترنت شناخته میشد. دلیل استفاده از این اصطلاح این بود که اینترنت پلتفرمی است که میتوان هر اطلاعاتی درمورد هر موضوعی در سطح دنیا را ازطریق آن به دست آورد.
در زمان حال، اصطلاح زیرساخت ملی اطلاعات معنی دیگری نیز در بر دارد:
«شبکه ارتباطی و اطلاعاتی جهانی که شامل اینترنت و دیگر شبکهها و سوئیچها ازجمله شبکههای تلفنی، شبکههای تلویزیون کابلی و شبکههای ارتباطات ماهوارهای است.»
در آن زمان، همین مفهوم با اصطلاحهای دیگری همچون Infobahn در آلمان یا Infostrada در لهستان نیز شناخته میشد؛ اما همگی به همان «اینترنت» اشاره داشتند. درنهایت، NII پروژهای برای توسعهی زیرساخت ارتباطات دیجیتال در آمریکا است و منجر به ایجاد شبکهای مجزا که تنها در این کشور در دسترس شهروندان قرار بگیرد، نشده است.
نتایج قطعشدن ارتباط با اینترنت جهانی در کشورهای غربی بهقدری فاجعهبار است که چندی پیش تعدادی از نمایندههای مجلس آمریکا پیشنهاد قانونی را دادند که اختیار رئیس جمهور آمریکا در قطع کردن ارتباط اینترنت را محدود کند. پیش از این در سال ۱۹۴۲ در بحبوحه جنگ جهانی دوم قانونی تصویب شده بود که به رئیس جمهور آمریکا این امکان را میداد تا در شرایط حساس تکنولوژیهای ارتباطی آسیبپذیر را قطع کند. در آن زمان این ارتباطات تنها به خطوط تلفن محدود میشد، اما امروزه با استفاده از همین قانون رئیس جمهور عملا میتواند اینترنت را نیز قطع کند.
اگرچه بسیاری از کشورهای غربی شاید ازلحاظ قانونی امکان قطع کردن دسترسی شهروندانشان به اینترنت جهانی را داشته باشند، اما نبود شبکهی داخلی و اکوسیستم بومی نرمافزارها و سرویسهای اینترنتی هزینهی چنین تصمیمی را بهقدری بالا میبرد که چنین کاری در این کشورها عملا خودکشی سیاسی محسوب میشود.
چین: فایروال بزرگ
پروژهی شبکهی داخلی چین که به «فایروال بزرگ چین» (Great Firewall of China، برگرفته از نام دیوار بزرگ چین) شهرت دارد، معروفترین، پیچیدهترین و شاید موفقترین تلاش دولتی در راستای پیادهسازی شبکهی داخلی گسترده در ابعاد یک کشور است.
جالب است بدانید درحالیکه بسیاری از کشورهای غربی حتی در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی سیاستها و قوانین نسبتا جامعی در رابطه با اینترنت و تعریف جرایم اینترنتی داشتند، چین تا سال ۱۹۹۴ هیچگونه دسترسی به اینترنت نداشت. ورود اینترنت به چین خود ناشی از سیاستهای جدید حزب کومونیست برای گسترش ارتباط با جهان و گشودن درهای چین بهروی اقتصاد جهانی بود و درنتیجه سیاستهای مرتبط با آن نیز برگرفته از فلسفهی «دنگ شیائوپینگ»، رهبر وقت حزب کمونیست و مبدع «سیاست درهای باز» چین بود.
دنگ شیائوپینگ معتقد بود: «اگر پنجره را باز کنید، هم هوای تازه، هم مگس وارد خانه میشود»؛ درنتیجه وزارت امنیت عمومی چین در سال ۱۹۹۷ کنترل اینترنت را در دست گرفت و از سال ۱۹۹۸ پروژهی «فایروال بزرگ» برای جلوگیری از ورود «مگسهای مزاحم» به دلیل بازشدن پنجرههای چین بهروی اینترنت جهانی آغاز شد.
فاز اول پروژهی فایروال بزرگ چین ۸ سال بهطول انجامید و فاز دوم آن طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ تکمیل شد. بخش مهمی از فایروال چین را پروژهی «شیلد طلایی» تشکیل میدهد؛ پروژهای بسیار عظیم متشکل از مجموعهای از سختافزارهای عمدتا ساخت سیسکو برای نظارت و سانسور.
فایروال بزرگ و سیاستهای چین برای محدود کردن و جلوگیری از فعالیت شرکتهای غربی در این کشور باعث بهوجود آمدن نسخهی بومی غولهای فناوری غربی شده است. برای مثال مردم چین بهجای گوگل از «بایدو»، بهجای یوتیوب از «تنسنت ویدئو»، بهجای توییتر از «سینا ویبو»، بهجای فیسبوک از «کیوزون» و بهجای واتساپ از «ویچت» استفاده میکنند. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که شاید نسخهی «ساخت سرویسها و استارتاپهای بومی چین» را نتوان برای هر کشوری تجویز کرد؛ چراکه رشد و موفقیت چنین شرکتها و سرویسهایی وامدار جمعیت بسیار زیاد چین است؛ بهطوری که با نزدیک به ۷۰۰ میلیون کاربر، چین بهتنهایی یکچهارم کل کاربران اینترنت را بهخود اختصاص داده است.
فایروال بزرگ چین شاید بیشترین شباهت را به طرح «شبکهی ملی اطلاعات» ایران داشته باشد؛ چرا که ازجمله اهداف آن «رشد اکوسیستم اینترنتی چین با حمایت از شرکتهای داخلی» و «کاهش تاثیرگذاری و وابستگی به شرکتها و محصولات اینترنتی خارجی» عنوان میشود.
روسیه: رونت
دو سال پیش در چنین روزهایی روسیه ادعا کرد آزمایش «جایگزین بومی اینترنت» با موفقیت انجام شده است. اطلاعات بسیار کمی از جزئیات فنی طرح شبکهی داخلی روسیه و چگونگی آزمایش در دسترس است، اما متخصصان حدس میزنند در طرح روسیه، ISP ها با تغییر دادن ساختار ارائهی اینترنت، عملا کل شبکهی کشور را به اینترانتی تبدیل میکنند که اینترنت هم روی بستر آن عرضه میشود؛ درست شبیه کاری که دانشگاهها و شرکتها در شبکهی داخلی خود انجام میدهند.
دولت روسیه نام خاصی برای پروژهی شبکهی داخلی خود درنظر نگرفته است اما بسیاری آن را رونت (RuNet) مینامند؛ هرچند باید توجه داشت که اصطلاح رونت قدمتی چندین دههای دارد و پیش از این به مجموعه وبسایتها و خدمات اینترنتی روسی اطلاق میشد. بنابه ادعای وزارت ارتباطات این کشور، کاربران عادی حتی متوجه انجام آزمایش قطع ارتباط مستقیم با اینترنت جهانی نشدند.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه دربارهی هدف از آزمایش قطع ارتباط اینترنت روسیه با اینترنت جهانی گفته بود:
این کار با هدف جلوگیری از عواقب ناگوار قطعشدن ارتباط روسیه با شبکهی جهانی انجام شد؛ شبکهای که عمدتا از خارج از کشور ما قانونگذاری و کنترل میشود. هدف این است؛ حق حاکمیت. اینکه منابعی داشته باشیم که بتوانیم با استفاده از آنها از اینترنت کنار گذاشته نشویم.
درست مانند طرح شبکهی ملی اطلاعات ایران، رونت روسیه نیز تنها به سختافزار، زیرساخت و ابزارهای شبکه و اینترنت محدود نمیشود؛ بلکه روسها نیز بهدنبال ساخت جایگزینهای بومی سرویسهای بینالمللی هستند. حدود دو سال پیش ولادیمیر پوتین قانونی را امضا کرد که تمام فروشندگان کامپیوتر، گوشی موبایل، تلویزیون و درکل تمام ابزارهای هوشمند را ملزم به پیشنصب نرمافزارهای ساخت توسعهدهندگان روس روی محصولاتشان میکرد. دولت روسیه همچنین حدود ۳۲ میلیون دلار روی ساخت جایگزین ویکیپدیا سرمایهگذاری کرده است.
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند تلاش روسیه و دیگر کشورها برای دستیابی به چیزی شبیه فایروال بزرگ، حتی اگر ناممکن نباشد، بسیار سختتر و پرهزینهتر از چین خواهد بود؛ چراکه چین تقریبا از همان ابتدای ورود اینترنت به کشورش اقدامات جدی برای کنترل آن را آغاز کرده بود؛ درحالیکه سایر کشورها سالها اینترنت آزاد و بدون محدودیت را دراختیار شهروندان خود میگذارند.
کره شمالی: کوانگمیونگ
تاریخچهی اینترنت ملی کرهی شمالی به اوایل قرن ۲۱ باز میگردد. کوانگمیونگ (بهمعنای نور روشن) متشکل از سایتهایی با دامنهی kp. و سرویسهایی مانند موتور جستجو و ایمیل است که تنها از داخل کرهی شمالی میتوان به آنها دسترسی داشت.
تعداد سایتهای موجود در اینترنت کرهی شمالی بین ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ تخمین زده میشود و براساس گزارشها، مردم کرهی شمالی بهجای استفاده از آدرس این سایتها عادت دارند مستقیما آدرس آیپی آنها را در مرورگر وارد کنند.
اینترنت ملی شاید برای کرهی شمالی فوایدی مانند امنیت دادههای حساس حکومتی، سرعت بالاتر دسترسی به سایتهای داخلی و دیگر مزایای اینترانت که بالاتر به آنها اشاره شد را بههمراه داشته باشد، اما هدف اصلی حکومت کرهی شمالی از راهاندازی این شبکه جلوگیری از دسترسی شهروندان به جریان آزاد اطلاعات، قطع کردن ارتباطشان با جهان خارج و محدود کردن اطلاعات قابل دسترس به تنها پروپاگاندای حکومتی است.
نزدیکترین تجربهی مردم کرهی شمالی به اینترنتی که ما تجربه میکنیم، چند سایت علمی است که دولت کرهی شمالی محتوای آنها را هرازگاهی از اینترنت دانلود میکند و پس از سانسور آن را روی اینترنت خودش بارگذاری میکند.
اینترنت کرهی شمالی مکمل اینترنت جهانی نیست، بلکه جایگزینی برای آن است. حتی در کشورهایی که شدیدترین میزان سانسور و فیلترینگ اینترنت را تجربه میکنند، بخش زیادی از اینترنت که با سیاستهای آن کشور درتضاد نباشد همچنان بهصورت مستقیم در دسترس است؛ حال آنکه در کرهی شمالی هیچ روزنهای به اینترنت جهانی وجود ندارد.
کوبا: ردکوبانا
کوبا یکی از دیگر کشورهایی است که مردم آن نسخهی خاصی از اینترنت با نام «ردکوبانا» (RedCubana) را تجربه میکنند که شباهت چندانی به اینترنت جهانی ندارد. درست مانند کرهی شمالی، آنچه در دسترس است بیشتر شبیه «اینترانت» است تا اینترنت.
کوبا مثال جالبی از کشورهای دارای شبکهی داخلی است و بررسی آن میتواند به نتیجهگیری در بحث «اولیت سرمایهگذاری در زیرساخت شبکهی داخلی یا بینالملل» کمک شایانی کند. درحالیکه وجود زیرساخت برای پیادهسازی شبکهای داخلی در کوبا باعث شده است مردم این بتوانند با سرعت بالا و بسیار ارزان از سرویسهای بومی معادل ویکیپدیا، ایمیل، موتورهای جستجو و محتوای آموزشی استفاده کنند، اما بهدلیل عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای مرتبط با اینترنت جهانی، ارتباط این کشور با جهان خارج بسیار کند و بیکیفیت است؛ بهطوری که حتی اگر دولت این کشور محدودیت و سانسوری بر اینترنت بینالمللی اعمال نمیکرد، استفاده از آن بهدلیل سرعت و کیفیت پایین عملا ناممکن و غیر کاربردی است.
جمعبندی
«شبکه ملی اینترنت» پروژهای خاص ایران است و در کشورهای دیگر شاید تنها شاهد تعبیری از مفهوم آن باشیم؛ بااینحال تعبیر کشورها از این مفهوم متفاوت است. اکثر کشورها قوانینی برای حفاظت اطلاعات شهروندانشان در فضای مجازی یا قوانین حقوقی برای فعالیت پلتفرمهای خارجی در کشورشان وضع کردهاند، برخی کشورها اقدامات سختگیرانهتری در حوزه زیرساختی به عمل میآورند، برخی اپلیکیشنهای کشورهای دیگر را محدود میکنند؛ اما اینکه ارائه تمام خدمات دیجیتال در وسعت یک کشور ازطریق شبکهای مجزا از اینترنت جهانی صورت بگیرد، تنها در کشورهایی محدود به کار گرفته شده است.
در حالت معمول، این مفهوم را با اینترانت میشناسیم. بنابه تعریف آیکان (ICANN)، اینترانت ملی شبکهای مبتنی بر پروتکل اینترنت است که توسط نهادی حکومتی اداره و کنترل میشود. برخی مزایا یا ویژگیهای استفاده از شبکه اینترانت شامل موارد زیر است:
- بالا بردن سرعت دسترسی به فایلها و سرویسها با قراردادن آنها روی شبکهای داخلی بهجای شبکهی جهانی اینترنت
- صرفهجویی در هزینههایی مانند سرویسهای میزبانی از فایل یا هزینهی پهنای باید با راهاندازی شبکهی محلی
- بالا بردن امنیت با قطع دسترسی به فایلها و اسناد خاص از خارج از محیط دانشگاه و شرکت
- در دسترس بودن اسناد، سایتها و سرویسهای خاص دانشگاه یا شرکت (مانند ایمیل، پیامرسان و نرمافزارهای سازمانی/دانشگاهی) درصورت قطعشدن دسترسی به اینترنت
- آسانتر شدن امکان ایجاد محدودیت یا قطع کامل دسترسی کاربران
ذکر این نکته نیز لازم است که تمام کشورها برای تحقق سرعت و کیفیت بالا در ارتباطات داخلی خود اقدام به ایجاد شبکههای ارتباطی داخلی کردهاند؛ اما این بدان معنا نیست که ارائه خدمات دیجیتال به شهروندان را به این شبکه سپردهاند یا احتمال میرود که زمانی و بنا به دلایل مختلف، دسترسی آنها را به شبکه جهانی قطع کنند چرا که جهانیبودن جزء لاینفک تعریف اینترنت است.
با این تفاصیل، ایران با هدف اعمال حکمرانی در فضای مجازی بهدنبال اجرای کامل پروژه شبکه ملی اطلاعات است. این درحالی است که به نظر میرسد برخی مفاهیم که از این هدف (حکمرانی در فضای مجازی) برداشت میشود، با سیاستهای کنونی مغفول ماندهاند؛ مواردی مانند حمایت قانونی از شهروندان در پلتفرمها، قدرت تعامل و مشارکت با پلتفرمهای خارجی، امنیت اطلاعات، توانایی دادخواهی بینالمللی، تاثیرگذاری بر ایجاد قوانین در حوزه اینترنت و مشارکت بینالمللی، ایجاد پلتفرمهایی هماندازهی پلتفرمهای جهانی، وجود قوانین حمایتی و توسعهای برای پلتفرمهای داخلی، کسب اعتماد کارآفرینان حوزه استارتاپی کشور.
باوجود این شرایط، تشویق و در مواردی الزام کسب و کارها و مردم به مهاجرت روی شبکه ملی اطلاعات، از مدتی پیش طبق سیاستهای اتخاذشده آغاز شده است. علاوهبر مصوبات شورای عالی فضای مجازی، طرح صیانت هم دقیقا در همین مسیر پیش میرود. باید دید این مهاجرت تا کجا میتواند به پیش رود و مردم و کسب و کارها با آن همراه میشوند یا خیر.
نظرات کاربران