محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات نسبت به اظهارات روز گذشته معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی درخصوص مقصر خواندن متولیان پیشین ارتباطات کشور درخصوص مشکلات زیرساخت ارتباطی کشور اعلام اعلام کرد: اگر همهی راستها را نمیتوانید بگویید؛ دلیلی نمیشود که دروغ بگویید.روز گذشته، ابوالفضل روحانی، معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی در واکنش به گفتههای اخیر درباره محدودیتهای شرکتزیرساخت برای خرید ترافیک بینالملل گفت: پهنای باند اینترنت در کشور نه کاهش داشته و نه منعی برای توسعه آن وجود دارد.
او با مقصر خواندن متولیان پیشین ارتباطات کشور، علت مشکلات اخیر را ضعف زیرساختی خواند و گفت: مساله اینجا است که به دلیل بیتوجهی چند سال گذشته به توسعه زیرساختهای ارتباطی ثابت و عقبماندگی جدی کشور در این بخش، هر میزان از توسعه پهنای باند اینترنت پس از مدتی پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود.
روحانی در پاسخ به چرایی اختلالات اخیر در کشور گفت: تنظیمگری وزارت ارتباطات در سالهای اخیر به نحوی بوده که مزیت رقابتی توسعه ارتباطات ثابت در کشور از بین رفته و عمده توسعه کشور بر مبنای ارتباطات سیار بوده است. در چنین شرایطی خواه ناخواه افزایش تقاضا برای دسترسی به محتوا یا خدمات داخلی و خارجی موجب اختلال و کاهش کیفیت دسترسی خواهد شد. مخصوصاً اینکه در دو سال گذشته با فراگیری بیماری کرونا، میزان استفاده از خدمات پرترافیک مثل VODها و آموزش آنلاین به شدت افزایش یافته است. این مسئله کمبودها و توسعه نیافتگیها در زیرساخت ارتباطی کشور را به طور ملموس و به صورت عمومی هویدا کرده است.
او در پاسخ به چرایی عدم ورود مرکز ملی فضای مجازی به این شکل از توسعه در شبکه ارتباطی کشور توضیح داد: ما از سال ۹۶ توسعه زیرساخت ارتباطی ثابت و تغییر معماری شبکه ارتباطی کشور را به عنوان اولین نیازمندی و مهمترین مطالبه از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پیگیری میکردیم ولی همراهی مناسبی در این خصوص صورت نمیگرفت.
در همین راستا، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات در کانال تلگرامی خود با انتشار مطلبی به سخنان معاون مرکز ملی فضای مجازی واکنش نشان داد و نوشت: مردی فقیر پوست دنبهای را پیدا میکند. آن دنبهی چرب را بر سبیل خود میکشد تا به دیگران نشان دهد تا شب پیش خوراک مفصلی خورده است. سبیلی که با آن پوست دنبه چرب میشود؛ به مرور سند حقانیت مرد فقیری میشود که ادعای ثروت میکند.
مرد فقیری که به اتکاء پوست دنبهای لافزنی میکند؛ همان کسی است که با فریبکاری و دروغاش، تنها خود را از کمک دیگران محروم کرده است.
این داستان در مثنوی معنوی (دفتر سوم) پایانی قابل حدس دارد: پوست دنبه را روزی گربهای خورد! به این ترتیب مرد فقیر لافزن ماند و فرصتهایی که برای حل مشکلات از دست رفته بود.
مولوی اما داستان را با پایانبندی بهتری نقل میکند؛ در حقیقت کودکِ آن مرد فقیر در میانهی جمع، خبر خورده شدن پوست دنبه را با صدای بلند به پدر میدهد. گویا پسرک از اجداد همان کودکی است که در داستان «لباس پادشاه» هانس کریستین اندرسن، با سادگی و صداقتاش فریاد زده بود که پادشاه لخت است.
مولوی اما برخلاف داستان «لباس پادشاه»، به تقابل دروغگویی تبلیغشده و راستگویی افشاکننده مشغول نیست؛ او به فرصتسوزی لافزنیها تاکید دارد؛ او میگوید: «لاف تو ما را بر آتش برنهاد»!
لافزنیهای فرصتسوز!
رسانهها که کارکردشان نمایش واقعیت است، گاه به بازسازی واقعیت یا آنچه با نام فراحقیقت (hyperreality) نیز شناخته میشود؛ میپردازند. از این نگاه رسانهها گاه در جایگاه همان مرد فقیر داستان مولوی مینشینند؛ با همان سبیل چربکردنهای مرد فقیر. اما در این روزها ساخت واقعیت دروغین، پایاش را از رسانه فراتر گذاشته است. برخی از مصاحبههای سیاستمداران شباهتی بیحد یافته است به سبیل چرب مرد فقیر!
این که رسانهای در جهت منافع ملی کشورش به بازسازی حقیقت بپردازد؛ شاید موضوعی از لحاظ سیاستگذاری یا اخلاقی قابل قبول باشد؛ اما برای سیاستمدار، تنها نشانه فرصتسوزی است.
مهمترین کارکرد سیاستگذار تعیین دستور کارهاست (Agenda Setting). سیاستگذاری که دستور کارها را کنار میگذارد؛ همان مرد فقیر لافزنی است که به قول مولوی مردم جامعه را در آتش دروغاش میسوزاند.
«لافزنی فرصتسوز» همان نقطهای است که ما درد و مشکل را فراموش میکنیم؛ همانجایی که نه تنها مشکل را انکار میکنیم، بلکه با لافی دروغین فرصت حل مساله را نیز از دست میدهیم و چه بسا خود نیز این دستکاری حقیقت ساخته شده را باور کنیم. به قول مولانا «گر نبودی لاف زشتت ای گدا»، کریمی پیدا میشد تا «رحم افکندی به ما» یا پزشکی شاید یافته میشد تا «داروی او ساختی».
این لافزنی فرصتسوز، نه تنها منجر به حل مساله نمیشود؛ بلکه اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را نیز از آن سیاستگذار و جامعه میرباید. به این ترتیب نه تنها مساله اصلی باقی میماند، و فرصت حلاش از دست میرود؛ بلکه دیر یا زود حقیقت آشکار میشود و اعتبار و سرمایه اجتماعی نیز برای حل آن در آینده هم دریغ میشود.
آنچه بیش از هر زمانی به آن نیاز داریم توجه دادن مداوم خودمان و سیاستگذاران به «حقیقت» است، همانگونه که هست. سیاستگذار هر چقدر از Factها و واقعیتها فاصله بگیرد خود را از امکان ایجاد تغییر، اصلاح امور و حل مشکلات دور میکند. سر و کله زدن با واقعیتهای سرد و سخت و بعضاً ناگوار دشوار است ولی تا سیاستگذار خود را راضی نکند که چارهای جز دور انداختن دنبهها ندارد و سبیل چرب برای او نان و آب نمیشود، مشکل حل نخواهد شد
نظرات کاربران