هفته گذشته وقتی خبر شناسایی ۶ میلیون حساب بانکی متعلق به افراد حقیقی و حقوقی و اتباع بیگانه فعال در پولشویی و قاچاق منتشر شد تصور میکردیم زلزلهای در عرصه خبری کشور برپا شود.عدد ۶ میلیون خود به تنهایی پرهیبت، بزرگ و مهم بود و مهمتر از آن انبوهی از سوالات بیپاسخ که برخی از آنها را در گزارش مشروحی که در صفحه ۶ هفتهنامه آمده است، مطرح کردهایم.
اما آمار و اظهارات رییس ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز نشان میدهد که ما در بخش نظارتهای بانکی به شدت مساله داریم و سامانهها و نظارتها نتوانستهاند بهخوبی نقش خود را در این زمینه ایفا کنند، بنابراین احتمالا پولشویی و قاچاق همچنان با قوت در جریان است. از سوی دیگر در حالی که هنوز نمیدانیم با این معضل بزرگ چه باید کرد و در شرایطی که به نظر میرسید حسابهای بانکی بیهویت تا حدودی ساماندهی شدهاند، با معضل بزرگتری یعنی میلیاردرهای زاغهنشین مواجه هستیم.
میلیاردرهای زاغهنشین دارندگان کارتها و حسابهای اجارهای هستند که پولهایی در آنها جابهجا میشود که گاه حتی یک ریال از آنها متعلق به ایشان نیست؛ میلیاردرهایی که اغلب زندگی سختی دارند وگاه شب را تا صبح در نقاط دورافتاده و حتی گوشه خیابان سپری میکنند. درحالی که حسابشان انباشته از پول است اما دریغ از یک ریال که متعلق به آنها باشد. غالبا این افراد واهمهای هم از شناسایی و دستگیری و عواقب جرمی که خواسته یا ناخواسته به آن تن دادهاند، ندارند و ممکن است دست به هر کاری هم بزنند.
برای حل این معضل، کارشناسان معتقدند در این حوزه نیاز به اجرای هرچه سریعتر طرحهایی همچون اعتبارسنجی مشتریان بانکی است تا گردشهای مالی مشکوک از طریق سامانهها به سرعت و سهولت شناسایی شوند و تخلفات در نطفه خفه شوند.
در این که طرحهای عملیاتی بانک مرکزی برای پیشگیری از بحران آتی در نظام بانکی چیست، بیخبریم اما آنچه میدانیم این است که در صورت تعلل، این بحران پتانسیل تبدیل شدن به یک سونامی خطرناک را دارد، مشابه آنچه که امروز در صنعت ماینینگ شاهد هستیم. اتفاقی که در این صنعت رخ داده موضوع پیچیده و لاینحلی نبود و یک دلیل بیشتر نداشت؛ تعلل در اقدام! (منبع:عصرارتباط)
نظرات کاربران