هشتگ یک واژه ابداعی است که چند وقتی است بین کاربران شبکه های مجازی باب شده. واژه جدیدی که هنوز غریب هست. اما به نظر می رسد که غریبی این واژه فقط محدود به ما ایرانی هاست. چون اواخر سال ۲۰۱۲ زنی در انگلیس اینقدر فاز کلمه را داشته که اسم بچه اش را گذاشته هشتگ! (# واقعی) البته این غریبیِ ماها با مفهوم هشتگ بی مناسبت هم نیست.
هشتگ آنطوری که روی زبان های دیگری مثل انگلیسی می نشیند، روی رسم الخط فارسی اصلا چشمنواز و زیبا نیست. دلیلش هم چسبیده به کار رفتن رفتن کلمات و همچنین عدم وجود حروف بزرگ و کوچک (به شکلی که در زبان انگلیسی وجود دارد) در نوشتار فارسی است.
مثلا وقتی می خواهید عبارت «من عاشق سفر هستم» را به هشتگ تبدیل کنید و همراه متن یا عکسی که دارید در یکی از صفحه های مجازیتان منتشر کنید، به علت فاصله بین کلمات جمله بالا ناگزیرید که یا چهار هشتگ جدا بگذارید یا با آندرلاین کلمه ها را به شکل فارسی به هم متصل کنید (#من_عاشق_سفر_هستم) در صورتی که انگلیسی همین عبارت با هشتگ خیلی سرراست و به شکل ILoveTravelling# درمی آید. به هر حال با علم به همه این نکات استفاده از هشتگ روز به روز در دنیای مجازی در حال افزایش است و این مفهوم دارد کم کم به یکی از محبوبترین ابزارهای اینترنتی تبدیل می شود.اما به راستی دقیقا هشتگ چیست و از کجا آمده؟ آمدنش بهر چه بوده و به کجا می رود آخر؟ جواب این سوال ها را می توانید در این گزارش پیدا کنید.
سوال اول – هشتگ چیست؟
اگر بخواهیم با بارم دو نمره یک تعریف جمع و جور برای هشتگ بگوییم، به زبان ساده، هشتگ عبارت است از یک نماد پیشوندی که اولین بار برای نامگذاری گروه ها در چت IRC خارج از حوصله متن است و خودش مقاله ای جدا می طلبد اما اگر تعریف دم دستی و تقریب به ذهنش را بخواهید، این کلمه خلاصه شده Internet Relay Chat و یک نوع سرور چت پرسرعت و یک سیستم چت چندکاربره است.)
اگر بی خیال این تعبیر خشک و علمی شویم، زبان ساده ترش این می شود که وقتی در بعضی شبکه های اجتماعی (که الان تعدادشان به ۱۸ می رسد) ابتدای کلمه ای که نوشتید، علامت «#» را بگذارید، می بینید کلمه به صورت آبی درمی آید و به اصطلاح هایپرلینگ می شود. حال دیگر عبارت شما یک کلمه خالی نیست و با شارپ اولش تشکیل یک هشتگ را می دهد.
در تاریخچه هشتگ آمده که سال ۲۰۰۷ گروهی از کاربران یک نرم افزار کدباز به اسم Chriss Messina برای اولین بار کلماتشان را هشتگ کردند و این اولین استفاده رسمی از هشتگ در توییتر به شمار می رود. در همین حال و هوا هشتگ به یکی از ابزارهای خوبی تبدیل شد که کاربران می توانستند با به کارگیری آن رتبه شان را در نتایج جستجوها ارتقا بدهند.
بعدتر و در جولای ۲۰۰۹ توییتر به اهمیت هشتگ و همچنین به علاقه کاربرانش در استفاده از آن بیشتر پی برد و هشتگ ها را تبدیل به لینک کرد تا با کلیک آن، کاربران به صفحه ای مجزا که شامل تمام موضوعات مرتبط است، متصل شوند. سنتی که تا الان هم در توییتر به عنوان یکی از مهمترین شبکه هایی که هشتک در آن به کار می رود، به جا مانده و در سال ۲۰۱۰ گسترش هم پیدا کرد. به شکلی که این روزها با راه اندازی بخشی به نام Trending Topics به کاربران این امکان داده می شود تا در لحظه بفهمند کدام موضوع بین کاربران مورد توجه است. روندی که نشان می دهد این اصطلاح جدید در فضای مجازی حالا حالا جای پیشرفت دارد و در کنار تگ و منشن می تواند به لغتی دیگر در ادبیات شبکه های اجتماعی بدل شود.
سوال دوم – چه کاربردهایی دارد؟
۱- فهمیدن الگوهای رفتاری کاربران
یکی از اصلی ترین وظایف توییتر پیدا کردن الگوهای رفتاری کاربرانش است. هدفی که با اختراع هشتگ شکل جدی تری در این شبکه اجتماعی به خود گرفته. یکی از دلایل پیدایش هشتگ در توییتر هم اساسا فهمیدن همین نیازهای مبرم و روزانه کاربرهاست.
علاوه بر این پیدایش هشتگ ها پدیده ای است کاملا مقطعی. فرض کنید مثلا اوباما در کاخ سفید در مورد وضعیت اقتصادی در حال صحبت کردن است. میلیون ها کاربر توییتری در سراسر جهان، همزمان با صحبت های اوباما با به کار بردن هشتگ هایی چون obama#speech#whitehouse#economy نظرات و موضعگیری های خودشان در درباره صحبت های اوبا منتشر می کنند.
این هشتگ ها ممکن است در ساعاتی که اوباما مشغول سخنرانی است در توییتر «ترند» شوند ولی بلافاصله بعد از اتمام مراسم و از بین رفتن تب و تاب ماجرا، کاربران همیشه در تایم لاین توییتر سراغ موضوعی دیگر می روند و هشتگ های فوق الذکر از دایره ترند بودن خارج شده و به تاریخ می پیوندند.
۲- تبلیغ یک برند
خیلی از شرکت ها و کارخانه های معتبر دنیا این روزها برای بیشتر دیده شدن برندشان در فضای مجازی از هشتگ ها استفاده می کنند. قضیه هم از این قرار است که اصولا شرکت ها و کارخانه ها ترجیحشان بر این است تبلیغ محصولاتشان را با یک هشتگ خاص (که می تواند نام آن برند باشد) جلو ببرند.
اما برخی دیگر چنین عقیده ای ندارند و در دنیای مجازی برای مخاطبانشان هشتگ های گوناگونی به کار می برند. استراتژی که با توجه به نوع محصولی که آن شرکت ارائه می دهد و همچنین سیاستگذاری هایی که در سطح دنیای مجازی دارد، متفاوت است.
به عنوان مثال فرض کنید مک دونالد با به کار بردن هشتگی مثل ILoveMcD# مشتریانش را ترغیب می کند که در توییت ها از این هشتگ در صفحه هایشان استفاده کنند. مک دونالد هم متضمن می شود که توییت هایی از کاربران با این هشتگ را در صفحه اش به اشتراک بگذارد. اقدامی دو سر سود به شمار می رود. بدین معنی که هم رونق صفحه مک دونالد در آن شبکه اجتماعی بیشتر می شود و به سمت مخاطب محور بودن سوق پیدا می کند، هم آن فردی که این عکس را گذاشته با شر شدن توییتش توسط صفحه ای همچون مک دونالد که در توییتر مخاطب زیادی دارد، بیشتر دیده می شود و می تواند فالوئرهای بیشتری داشته باشد. اتفاقی که اخیرا خیلی از رستوران های ایرانی هم در اینستاگرام به فکر آن افتاده اند و مشتری ها با هشتگ کردن نام آن رستوران می توانند به تبلیغ هر چه بیشترش در دنیای مجازی کمک کنند.
۳- کاربرد در برنامه های مختلف رسانه های جمعی
دایره کاربردهای کلمات داخل هشتگ فراتر از اینها هم می رود. از سال ۲۰۱۰ خیلی از برنامه سازان تلویزیونی در شبکه های مختلف از هشتگ به عنوان عاملی برای تعامل با بینندگان و گرفتن آنی بازخوردهایشان استفاده می کنند. بدین شکل که مثلا مجری تلویزیونی برای موضوع خاصی از بینندگان سوالی می پرسد و از آنها می خواهد تا چند دقیقه دیگر با هشتگی که خودش در برنامه اشاره می کند، توییت کنند.
توییتر نیز تمام توییت های مرتبط با موضوع را بلافاصله برای برنامه می فرستد. بدین ترتیب برنامه تلویزیونی به کمک هشتگ های توییتر در کمتر از چند دقیقه چندین هزار کلمه کامنت از بینندگانش خواهد داشت. البته این گرفتن بازخورد می تواند با فاصله از پخش برنامه هم باشد. مثلا سوالی توسط برنامه مطرح شود و از بینندگان بخواهند که تا هفته بعد جواب هایشان را با توییت هایی که هشتگ خاص داخلشان دارد، بدهند. کاری که در کشور خودمان و برای برنامه های تلویزیونی محدود به ارسال پیامک و ایمیل است.
۴- با هشتگ بخر!
از ماه فوریه ۲۰۱۳ بود که سوشیال نتورک توییتر با آمریکن اکسپرس (یکی از شرکت های معروف خدمات مالی آمریکا که کارت شارژ، کارت اعتباری و چک مسافرتی به اعضایش عرضه می کند) به این توافق رسیدند که با هشتگ کردن نام کالای خاصی که کاربر می خواهد به شکل آنلاین جنس را خریداری کند. به شکلی که اعضایی از آمریکن اکسپرس که توییترشان را با حساب سایت سینک کردند، جنسی که می خواهند را با هشتگش توییت می کنند و آمریکن اکسپرس با توییتی به آنها ریپلای می دهد تا خریدار جنس انتخاب شده را اوکی کند. بعدش هم جنس را می فرستند دم در خانه اش، به همین راحتی.
۵- فراگیری در سه سوت!
خیلی از اتفاق های سازمان یافته ای که در دنیای واقعی می افتد، ریشه در استفاده از هشتگ در دنیای مجازی دارد. خبرهایی که می توانند با به کار بردن هشتگ به سرعتی همچون رشد سلول های باکتری بین کاربرها نفوذ کنند و در عرض کمتر از چند دقیقه هزاران نفر از آن آگاه شوند. گفته می شود در اوایل سال ۲۰۱۰ هشتگ هایی مثل OccupyWallStreet# و LibyaFeb17# زمینه ساز و گسترش دهنده جنبش وال استریت و جنگ لیبی بودند.
۶- رسیدن صدای شکایت های مردمی به گوش مسوولان
هشتگ ها گاهی وقت ها واسطه ای هستند میان مصرف کننده و تولیدکننده برای بحث درباره کیفیت محصول. مثلا برای مدتی هشتگ هایی با نام bastag ساخته شده بود تا کاربران مجازی بتوانند با به کارگیری آن به طور مستقیم انتقاد خودشان را در استفاده از فلان محصول بیان کنند.
برای مثال در ژانویه ۲۰۱۲ مک دونالدز هشتگ McDstories# را برای مشتریانی که از مجموعه رستوران های زنجیره ای آن استفاده می کنند، قرار داد. تلاشی که البته نافرجام ماند و انتظاری که مک دونالد داشت اصلا برآورده نشد. به طوری که مک دونالد بعد از دو ساعت اینقدر بازخورد منفی و شکایت های متعدد از مردم دریافت کرد که کلا هشتگش را تعطیل کرد و رفت پی کارش.
۷- توصیف حس نویسنده
این مورد نسبت به مواردی که تا اینجا گفتیم، جالب تر و البته اختصاصی تر است. توصیف حس نویسنده در قالب هشتگ یکی از جدیدترین اتفاقاتی است که برای محتوای شبکه های اجتماعی در سال های اخیر افتاده.
همه می دانیم این روزها کاربران بسیاری از این شبکه های اجتماعی، دیگر حوصله خواندن متن های طولانی و پیچیده را ندارند و رویکردشان به جای محوریت «جمله» به سمت محوریت «کلمه» رفته. کاربرهای عام بیشتر دوست دارند تصویری تر و خلاصه تر یک موضوع را ببینند و بخوانند و رویکرد وبلاگی را زیاد نمی پسندند.
البته ماهیت شبکه اجتماعی که درباره آن صحبت می کنیم هم مورد مهمی در این تحلیل به شمار می رود. مثلا توییتر از ابتدا قصد کوتاه بودن را به دنبال داشته و به مخاطبانش اجازه نداده/ نمی دهد که متنی بیشتر از ۱۴۰ کاراکتر تایپ کنند ولی شبکه ای دیگر مثل فلیکر رویکردش چیزی متفاوت از توییتر بوده و وبلاگی تر دیده می شود اما در مجموع چیزی که واضح است میل به کوتاه بودن نوشته هاست که بعدها با ورود هشتگ به فیس بوک (که نسبت به دیگر رفیق های مجازی اش در استفاده از هشتگ مقاومت می کرد) نشان می دهد زاکر برگ و دوستان هم تغییر را حس کرده و برای آن آماده اند.
حال همین اجبار به کوتاه بودن باعث شده که کاربرها سعی کنند جملات بلند خودشان را در قالب تک کلمه هایی که داخل هشتگ می اندازند، توصیف کنند. تک کلمه هایی که دیده می شود می تواند معادل یک جمله کامل معنی بدهد و بی آنکه چیزی از مقصود بکاهد، آن را منتقل کند.
مثلا به این نمونه فارسی دقت کنید. دانشجویی که سال هاست فارغ التحصیل شده، می خواهد درباره یکی از اساتید دانشگاه که با او خاطرات زیادی دارد، توییتی بنویسد. اصل جمله این شکلی است: «یادش بخیر استاد مهری سر کلاس معادلات. قسم می خورد بچه بشینین سر جاتون. چقدر دلم براش تنگ شده.» این جمله را با هشتگ می توان مثلا اینطوری نوشت: «بچه ها!بشینین سر جاتون.#مهری#دانشگاه#معادلات#خاطره#دلتنگی».
سبکی که بین ایرانی های مقیم اینستاگرام (!) هم در حال رشد چشمگیری است و این روزها خیلی ها کنار عکسی که می گذارند، با به کار بردن هشتگ یکی از المان های قوی برای توصیف حس نویسنده نسبت به مطلبش در فضای مجازی به شمار می رود. موضوعی که اتفاقا یکی از مسائل مهم علم هوش مصنوعی هم به شمار می رود که می گوید: «هشتگ ها یکی از قوی ترین پیشگوهای فضای مجازی و به تعبیر صادرکننده یک بیانیه طعنه آمیز هستند!»
نظرات کاربران