عرصه رسانه و حوزه خبر در ایران در حال تبدیل شدن به بحران است و حالا خود یک بحران است چرا که با وجود تعدد رسانه ها و بازیگران خبر در فضای مجازی ، تشخیص خبر واقعی و تحیلیل صحیح نیاز به درک و سواد رسانه ای بالایی دارد و این در حالیست که مردم با توجه به شرایط موجود که در ادامه به آن می پردازیم اکثرا در دام اخبار جعلی قرار میگیرند و حتی وقتی جعلی بودن یک خبر اثبات میشود به اندازه خبر جعلی بازنشر نمیشود.
موج بیماری کرونا پس از ماجرای سیل نوروزی و حوادث آبانماه ایران و ماجرای هواپیمای اوکراینی چهارمین بحران بزرگی است که در سال جاری ایران را در مینوردد و به نظر میرسد بزرگترین قربانی اجتماعی آن نیز در هر چهار مورد رسانههای ایرانی بودهاند. رسانههایی که دائم از کوچک بودن زمین بازی خود مینالند در حالی که هنر آنها اساساً بازی زیبا و تکنیکی در همین زمینها کوچک است و نه رقابت با عرصههای بزرگی تصویری از آن در قامت اجتماعی رسانهای ایران سالهاست که قابل تصور نیست.
بحران کرونا بار دیگر نشان داد که فیکنیوزها و رسانه های خارج نشین در ایران از قدرت بالایی در نشرمحتوی مورد نظر در جهت اهداف خود دارند و این در حالیست که در طی چند سال اخیر بواسطه تجربه ی بحرانهای گوناگون ، هنوز شاهد شکل گیری و آموزش اصولی سواد رسانه ای در کشور نیستیم و فعالان این حوزه با پراکدگی صدا نمیتوانند به قدرت فضای مجازی و سایر رسانه های خارج نشین برسند. بحران کرونا ماه های اخیر بار دیگر نشان داد که جریان سازی رسانهای در ایران نه بر عهده رسانهها که در اختیار فیکنیوزها بود.
فیکنیوزها کاربرانی هستند که نه با مسئولیت اجتماعی ناشی از قرار گرفتن در زمان بحران و نیاز مخاطبان در معرض بحران به آموزش برای نجات پیدا کردن از میان بحرانی چون کرونا و تنها با هدف بحران سازی و یا تشدید بحران و البته با اسم افشاگری دست به انتشار و یا بازنشر اطلاعاتی میزنند که گاه خود نیز ا صحت آن خبر ندارند.
اما دسته دوم رسانهها آنهایی بودند که سعی کردند ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بحران در حال وقوع را مورد تحلیل قرار دهند و از این منظر اطلاعاتی به مخاطبان خود ارائه دهند. وجه اشتراک هر دوی این دستهها نیاز به اطلاعات است؛ امری که در بحران کرونا در ایران نه مرجع صدور واحدی داشته و نه عملکردهای منجر به صدور آن اطمینان و باور عمومی نسبت به صحت آن ایجاد کرده است.
قبل از فراگیری فضای مجازی، مدیریت بحران به شکل مقتضی و حتی در بی خبری محل وقوع بحران صورت میگرفت اما اینروزها کافیست در روستای دور افتاده اتفاقی رخ دهد تا شاهد آن باشیم در فضای مجازی و حتی رسانه های خارجی بازتاب داشته باشد.اما آنچه مغفول مانده است ارتباطات بحران در عصر رسانه های مجازی و دیداری در میان ارتباط مثلت گونه میان بازیگران سیاسی ، رسانه های جمعی دولتی و خصوصی و شهروندان است.
اما آنچه در عصرارتباطات عجیب به نظر میرسد آن است که برخی مسئولین عقیده دارند که میتوانند مانع رسیدن اخبار و مطالب به مردم شوند.در حال حاضر دسترسی مردم به رسانهی خارجی خیلی راحت شده است. امروز اگر خبری را منتشر نکنیم، به این معنا نیست که کسی از آن با اطلاع نشود. بنابراین راه تقابل با رسانههای خارجی، تقویت، هوشمندی و عملکرد صحیح در رسانههای داخلی است.سوالی که میتوان از متولیان حوزه رسانه و ارتباطات داشت این است که تاکنون کدام اتفاق سیاسی یا اجتماعی بوده است که توانسته شده مخفی بماند؟مگر می شود در عصر شبکه های اجتماعی و ارتباطات، مردم را از دانستن منع کرد؟ اگر موضوع کرونا را مورد بررسی قرار دهیم روال اطلاع رسانی در ایران از تکذیب ، سپس قبول و در نهایت اطلاع رسانی در خصوص پیشگیری و در نهایت اعلام آمار روزانه بود که گاها حتی اعلام آمار روزانه در دستور کار قرار نمی گرفت . در اوج نگرانی و وحشت مردم ، شاهد اظهار نظرهایی چون نمایندگان مجلس ، کادر درمان و حتی فرمانداران برخی شهرها بودیم که به سرعت پس از انتشار ، تکذیب میشد.
تمامی این عوامل فقط یک خروجی داشت و بی اعتمادی مردم به رسانه های داخلی .فرقی هم نمیکرد که این رسانه خصوصی باشد یا دولتی یا حتی رسانه ی ملی
موضوع دیگری که باعث عقب ماندن رسانه های داخلی از رسانه های خارجی و فضای مجازی شده است اعمال انواع محدودیت ها قانونی است که با آن مواجه هستند، پشت اصحاب رسانه می لرزد وقتی می خواهند خبری را تحلیل و منتشر کنند، مراقب تک تک کلمات شان هستند . به طور خلاصه، ذهن روزنامه نگار ایران حین انجام ماموریت، بیشتر معطوف به نهادهای ناظر است تا مخاطب! همین دلیل کافیست که مخاطب رسانه های داخلی ترجیح میدهد حتی آمار دروغ و غیرواقعی را باور کند تا کلی گویی رسانه های خارجی را.
نبود سامانه واحد اطلاع رسانی بحران در ایران و عدم برنامهریزی برای ایجاد یک کانال رسانهای تمامی عیار برای آموزش و اطلاعرسانی درباره این بحران که پیش از این نیز از آن سخن رفت، در کنار بازی دوگانه فیلترینگ دولتی شبکههای اجتماعی در عین حضور پررنگ دولتیها در این شبکههای حتی مبنای قرار دادن آنها برای اطلاعرسانی چگونه زمین بازی با روان افکار عمومی و تولید محتوا و ساخت ذهنی کاربران فضای مجازی در ایران را به سمتی حرکت داده تا کرونا به جای آنکه به عنوان بحرانی نمود پیدا کند که توانسته ظرفیتهای تازهای در راستای تقویت حس همدلی و وحدت عمومی را در جامعه جاری کند مبدل به پدیدهای شده است که روز به روز بیشتر در حال انزوای مخاطب و مبدل کردن او به عنوان یک پذیرنده خبری بدون تحلیل هستند. واقعیت تلخ همین است که فیکنیوزها در زمان بحران را نه یک مسئولیت اجتماعی که بی مسئولتی صاحبان مسئولیت در مدیریت بحران میسازند.
نظرات کاربران