۰

چگونه دخترانی جوان موفق‌ترین وب‌سایت خرید گروهی را تاسیس می‌کنند

بازدید 1237

بار اول که حرف می‌زنیم نازنین دانشور انگلستان است. سایتش تثبیت‌شده‌ترین درگاه خرید گروهی در فضای وب فارسی به شمار می‌آید و چنان تعدد و تنوع تخفیف‌هایش بالا رفته است که فکر می‌کنم بدون اینکه خودش بالای سر کار باشد قابل اداره کردن نیست؛ سعی می‌کنیم مقدمات گفت‌وگو را با اسکایپ انجام دهیم که اینترنت به سد انتخابات می‌خورد. یک هفته بعد تماس می‌گیرم و در آلمان است. این بار دیگر طعنه‌ را آماده دارم که شما که خارج هستید این همه در کشور گرانی شده و با خنده توضیح می‌دهد خواهرش نقشی کلیدی در شرکت دارد و خودش هم به زودی بازمی‌گردد. یک هفته بعد در دفتر تخفیفان در سعادت‌آباد یکدیگر را می‌بینیم. کمی‌ دیر رسیده، سراسیمه و ساده‌پوش است و دو لپ‌تاپ، یک تبلت و یک آی‌فون را روی هم تلنبار کرده که به در اتاق می‌کوبد و به داخل می‌آید. دختری باریک‌اندام با حرکت‌‌ها و گویشی سریع که نشان می‌دهد آرام و قرار ندارد، دیشب تا دیروقت مشغول مصاحبه کردن برای یک سمت جدید در شرکتش بوده و حالا خودش و خواهرش رنگ به صورت ندارند ولی همچنان سرشار از انرژی‌اند. ندا به سرعت در میان بانوان بسیاری که اکثریت شرکت است گم می‌شود که نیم ساعت دیر رسیدن را پوشش دهد و شال سیاهش را با یک روسری حتی ساده‌تر عوض می‌کند که مقابل دوربین و ضبط ما بنشیند. موفق شده؛ او یک بانوی کارآفرین است.

 

 

پیش از صعود

نازنین دانشور از آن دسته کارآفرین‌هایی است که راهش را با چنگ و دندان صاف کرده و اصلا موفقیت امروز یا فردایش زاییده تصادف یا خوش‌شانسی نیست. چرایی اینکه چگونه این شرکت کوچک از ریزش نسل اول سایت‌های خرید گروهی جان سالم به در برد و امروز یکی از موفق‌ترین‌های آنهاست را شاید باید در همین مسیر سنگلاخ جست‌وجو کرد. خودش دانش‌آموخته امیرکبیر و علم و صنعت است و کارش را کاملا فنی آغاز کرده؛ در ۲۳ سالگی فوق‌لیسانس فناوری اطلاعات و مدیریت را دفاع می‌کند، بر اساس پلتفرم‌هایی مانند جاوا و پی‌اچ‌‌پی نرم‌افزار توسعه می‌داده و بر حسب تصادف طی یک سفر توریستی در انگلستان با مدیران شرکتی آشنا می‌شود که در شاخه ایرانش برنامه‌نویسی می‌کرده است. گپ و آشنایی اولیه منجر به صدور ویزای کار برای برنامه‌نویس جوان در خارج از کشور می‌شود و او سرپرستی بخشی را بر عهده می‌گیرد که از جمعی مردانه با میانگین سنی بالا تشکیل شده است. ۹ ماه را در سفر میان تهران و لندن می‌گذارند تا جزئیات فنی پروژه‌های دوسویه را کنترل کند ولی در نهایت دلتنگ خانه و خانواده می‌شود. برخلاف درخواست مدیر بالادستی‌اش؛ مرخصی می‌گیرد به خانه برمی‌گردد و اولین پروژه شخصی‌‌اش را آغاز می‌کند.
خودش روایتی کاملا شخصی از این جریان دارد:«تازه از انگلستان برگشته بودم و ما در یکی از این خانه‌های کلنگی شهرک غرب زندگی می‌کردیم که مادرم مجبور بود هر دفعه خریدش را سه طبقه از پله‌هایش بکشد بالا. خب ایران که نبودم همه مایحتاجات را از طریق یک سوپرمارکت آنلاین سفارش می‌دادیم که دم در خانه تحویل می‌داد و اتفاقا پروژه آخرمان هم توسعه بستر نرم‌افزاری لازم برای همین سوپرمارکت اینترنتی بود. گفتم خب بگذار همین را راه بیندازیم. اولین دفتر هم یکی از همین اتاق‌های اضافی خانه و میز و صندلی‌های کهنه مادرم بود که تمیز کردیم و سوپرمارکت الکترونیکی زدیم.»
اسم آن ایده خانگی را قدیمی‌ترهای بازار حتما شنیده‌اند؛ سایتی به نام میدونک دات‌کام که ایده‌ اولیه‌اش یک فروشگاه الکترونیکی جمع و جور برای منطقه سعادت‌آباد و شهرک غرب بود. طرف قرارداد هم یک سوپرمارکت بزرگ محلی بود که عصرها که سایت به‌روز نمی‌شد محل تغذیه سایت به لحاظ اطلاعات و تصاویر محصولات بود. این جریان رشد نسبی خودش را طی می‌کرد تا کارآفرین جوان ما تصمیم می‌گیرد طرح را کمی‌ پررنگ‌تر کند؛ انتخابی که شاید یک اشتباه تاریخی هم بود:«یک روز من رفتم پیش دکتر عسگری که نقش پدر حرفه‌ای مرا هم بازی ‌کرده‌‌اند که ما تبلیغات نداریم و پول برای تبلیغات هم نداریم. ایشان مرا معرفی کردند به روزنامه بازار کار برای یک مصاحبه معمولی ولی ناگهان در جوی که در مورد اینترنت ایرانی در سال ۸۸ پدید آمده بود جریان مثل بمب ترکید. فردا شب اخبار تمام شبکه‌‌ها درباره نخستین سوپرمارکت آنلاین ایرانی برنامه پخش کردند و حتی روزنامه گاردین در این‌باره نوشت. رادیو، تلویزیون و روزنامه‌ها جریان را پررنگ کرده بودند و این به جای آنکه ما را بلند کند بدتر زمین‌مان زد.»

طرح گنجایش و زیرساخت لازم برای چنین حجمی از توجه عمومی را نداشت و اساسا برای ایده‌ای منطقه‌ای طراحی‌ شده بود، مشکل ساختار حمل و نقل هم که اساسا در اختیار شرکت نوپا نبود و توسط سیستم ناکارآمدی از پیک‌های موتوری اداره می‌شد در عمل شرکت را زمین زد. توضیح نازنین این روزها که همه آن وقایع گذشته خالی از طنز نیست:«کسی نمی‌دانست ما فقط یک اتاق و یک کامپیوتر بودیم. طرح ما گسترش محل به محل مبتنی بر خرده‌فروشی همان محل بود اما ناگهان کل کشور ما را شناختند و ظرف یک روز سه هزار سفارش برای ما می‌آمد که عمدتا مواد غذایی بود و نیاز به تحویل فوری داشت. ما آمادگی چنین استقبالی را نداشتیم.» میدونک شکست می‌خورد ولی اصرار شرکت‌ها بر حضور در سایت میدونک دانشورها را متوجه پتانسیل بالای سرویس‌هایی می‌کند که لزوما هم مبتنی بر نظام بیمار توزیع شهری نیستند. بازار چنان بکر است که می‌توان با یک اجرای مناسب در آن کسب درآمد کرد:«اول سحرخیز زنگ زد که خانم این لوگوهایی که در سایت گذاشتید چند؟! همین‌طوری رقمی گفتم که بلافاصله واریز شد و بعد پنگوئن و بعد کار به جاهایی مثل کاله کشید که حتی می‌خواستند بسته‌های صبحانه ویژه سایت ما ارائه کنند. طنز ماجرا این بود که ما هنوز دفتر نداشتیم و هر کسی می‌آمد می‌گفتیم دفتر در حال تعمیر است و باید در پذیرایی خانه‌مان مذاکرات را انجام می‌دادیم.»
نازنین موقتا برای همان بخش‌های فنی به انگلیس بازمی‌گردد، وارد یک پروژه تجارت الکترونیکی می‌شود که باز هم او را به ایران بازمی‌گرداند و تجربه ناخوشایندی از کار کردن برای دیگران به وی می‌دهد:«به نظرم طرح تجاری پروژه اشتباه بود و مولفه‌های موفقیت را نداشت ولی ماه‌ها سر پروژه وقت و اعصاب گذاشتیم تا اینکه فشار به کارمندان زیردستم رسید و من تحمل رفتارهای نادرست با افرادی که هیچ مسوولیت یا گناهی نداشتند را نداشتم. بیرون آمدم و به من پروژه توسعه نرم‌افزاری در آلمان پیشنهاد شد که قبول کردم.»

  نماد الکترونیکی

روزی از وزارت صنعت، معدن و تجارت زنگ زدند که برویم به جلسه‌ای شرکت کنیم. من هم که تازه به ایران آمده بودم، خیلی راحت و غیررسمی به وزارتخانه رفتم، ناگهان خانم محجبه‌ای چیزی در گوش آقایی که پشت تریبون نشسته بود گفت، ایشان مرا صدا زد و گفت من پاشنه‌طلا هستم. کلی دوربین آنجا بود و معلوم شد کنفرانس خبری است و فقط دو تا شرکت خصوصی را در کنار بانک‌ها دعوت کرده بودند. برای ما کارگاه برگزار کردند که خیلی خوب بود. پدرم هم زودتر درباره نماد اعتماد الکترونیکی در روزنامه خوانده بود و خود مهندس پاشنه‌طلا و خانم اسکویی خیلی به ما کمک کردند.

پروژه سه‌ماهه است. در لندن مصاحبه می‌کنند. قرارداد را می‌گیرد و متوجه می‌شود در حال همکاری با یک آژانس نرم‌افزاری است که برنامه‌نویسانش را در اختیار سایر استارت‌آپ‌ها می‌گذارد. در میانه کار از شرکتی سر درآورد که کارش سرمایه‌گذاری در زمینه‌های خرید گروهی است. مطالعه می‌کند، با پرزنتیشن‌های مدیریتی آشنا می‌شود و به مدیران شرکت پیشنهاد سرمایه‌گذاری در بازار ایران را می‌دهد که پاسخ سردی دریافت می‌کند. ناامید نمی‌شود و به ایران برمی‌گردد تا پتانسیل بازار را بسنجد. در جلسات داخلی از طرحش استقبال می‌شود و یکی از دوستانش در آلمان پیشنهاد سرمایه‌گذاری را می‌دهد. نازنین دانشور به کشورش بازمی‌گردد و خانواده به‌رغم نارضایتی نهایت همکاری را می‌کنند:«پدر و خواهر رفتند یک دفتر خیلی کوچک را اجاره کردند و خواهرم با توجه به سوابقی که در فروش داشت شروع کرد روی وب‌سایت نداشته قرارداد بستن. چون ما پول یا کالایی نمی‌گرفتیم و فقط قرارداد تخفیف می‌بستیم همه خیال‌شان راحت بود که در بدترین حالت هم باز متضرر نمی‌شوند. ۲۲ مرداد ۹۰ با ۴۰۰ کاربر کارشان را رسما آغاز می‌کنند؛ تخفیف‌های رستوران‌های پدر خوب.»
سایت در حال حاضر با گذر از مراحلی مانند نماد الکترونیکی، انگ تجارت شبکه‌ای و رقابت‌های بی‌رویه صاحب جای پای محکمی در خرید گروهی کشور و دامنه پیشنهادات متنوعی از تفریح و سرگرمی گرفته تا آرایشی و بهداشتی و حتی کالا دارد. همین تنوع آن را از رقبایش متمایز می‌کند. نگین دانشور در توضیح این جریان می‌گوید:«ما همیشه سعی کردیم روی موسساتی کار کنیم که خودشان هم صاحب نام و قدرتی باشند که ما را در کنار آنها رشد دهد، همین رستوران‌های پدر خوب یک نمونه قدیمی هستند تا امروز که مثلا اخیرا پینت‌بال باشگاه انقلاب و تور برج میلاد را در لیست سرویس‌ها داریم. کار آسانی هم نیست چون باعث شده نزدیک به ۹۵ درصد پیشنهادها در فاز اولیه از سمت خود ما ارائه شوند.» این کسب و کار مشکلات خاص خودش را هم دارد مثلا خیلی از مواقع شرکت‌ها تصور درستی از جذابیت یا پتانسیل خرید گروهی ندارند و بسیاری هم پس از یک دوره موفقیت خودشان سراغ بازاریابی می‌روند که به نوعی ادامه کار روی آن را غیرممکن می‌کند. مشخص است نگین از این جریان دل پری دارد:«ما صاحب آنچه می‌فروشیم نیستیم و مسوولیتی هم مشخصا در برابر کیفیت آن نداریم اما تجربه نشان داده است کسانی که درست از این ابزار تبلیغاتی استفاده می‌کنند از نتایجش برای همیشه برخوردار می‌شوند.»

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.